کتاب انسان در جستجوی معنا | نویسنده ویکتور فرانکل
انسان در جستجوی معنا | نویسنده کتاب ویکتور فرانکل به ترجمه امیر لاهوتی :
Man in search of meaning The author of Viktor Frankl's book, translated by Amir Lahoti
این کتاب به دنبال آن نیست که تنها شرح اتفاقات و رخدادها را ارائه دهد، بلکه می خواهد سرگذشت شخصی را به تصویر کشد که میلیونها نفر دیگر نیز آن را لمس کرده و بدان گرفتار آمده اند.
در حقیقت این کتاب شرح وقایع درون یک اردوگاه کار اجباری است که از زبان یکی از بازماندگان آن روایت میشود این داستان به شرح حوادث هولناک که در مورد آنها بسیار سخن گفته شده ولی کمتر به باور مردم رسیده کاری ندارد، بلکه به درد و رنجهای کوچک اشاره دارد و آنها را بر ملا و آشکار می سازد. به عبارت دیگر کتاب انسان در جستجوی معنا تلاشی برای نشان دادن این پرسش است که: زندگی روزانه در اردوگاه اسیران کار اجباری در ذهن و اندیشه ی یک انسان معمولی چه بازتاب و اثری میگذارد؟
بیشتر رخدادهایی که در این کتاب به تصویر کشیده شده اند در اردوگاههای بزرگ و مشهور صورت نگرفته بلکه در اردوگاه های کوچکی
اتفاق افتاده که بیشتر آدم سوزیها نیز در آنها به وقوع پیوسته است.
انسان در جستجوی معنا:
این کتاب داستان رنج ها و مرگ قهرمانان بزرگ و زندانیان شناخته شده و یا «کاپوها»، یعنی آن زندانیانی که به عنوان افراد مورد اعتماد به کار گرفته
می شدند و در نتیجه از مزایای ویژه ای برخوردار بودند، نیست. بلکه سخن از ایثار و فداکاریهای افراد مصلوب و مرگ جان سوز توده های گمنام و زندانیانی است که هیچ گزارشی از حال و روز آنان در دست نیست. این افراد گمنام همان زندانیان معمولی ای بودند که هیچگونه نشان مخصوصی بر لباس خود نداشتند و به شدت مورد هجوم کاپوها قرار میگرفتند. این اسیران درد کشیده ی گمنام یا چیزی برای خوردن نداشتند و یا اگر اندک توشه ای داشتند با آن فقط مزه ی غذا را می چشیدند، در صورتی که کاپوها (سرکردگان) هیچگاه گرسنگی نمیکشیدند و وضع زندگی اغلب آنان در اردوگاه های کار اجباری بسیار بهتر از بیرون از اردوگاه ها بود رفتار بسیاری از این سردسته ها با زندانیان بسیار شدیدتر و بدتر از رفتار نگهبانان عادی بود و حتی ظالمانه تر از افسران اس اس زندانیان را میزدند این سردسته ها را از میان زندانیانی بــر می گزیدند که شخصیتشان نشان دهنده ی خباثت و طینت مورد نظر اس اسها بود و چنانچه در عمل خلاف خواسته و انتظار اس اسها تشخیص داده می شدند، فوراً عزل می گشتند.
کاپوها به سرعت با خلق و خوی افسران اس اس و زندانبانهای اردوگاه آشنا و همسو میشدند و از این رو میتوان بر اساس اصول روانشناسی در خصوص آنها قضاوت کرد.
کسانی که در بیرون زندان بودند تصورات غلطی از زندگی در درون اردوگاه کار اجباری داشتند تصویری آمیخته با احساسات و ترحم. زیرا آنان از مبارزه ی سخت خشن و بیرحمانه ای که پیوسته در میان زندانیان برای بقا و به دست آوردن یک تکه نان در جریان بود، آگاهی درستی نداشتند.